شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد : چرا شیشه شکست ؟

مادری میگوید : شاید این رفع بلاست

یک نفر زمزمه کرد : بادی سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد

شیشه پنجره را زود شکست

کاش امشب که دلم مثل آن شیشه مغرورشکست

عابری خنده کنان می آمد

تکه ای از آنرا برمی داشت ، مرحمی بر دل تنگم میشد

اما امشب دیدم هیچ کس هیچ نگفت

قصه ام را نشنید

از خودم میپرسم

آیا ارزش قلب من از شیشه هم کمتر است؟؟؟

نظرات شما عزیزان:

سوخته

ساعت20:29---18 مهر 1389

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام دوست دوردست
سلام بر توای در آشنا
فقط سوالی ذهن خسته ام را پر کرده و آن این است که عشق چیست خواهشمندام یکی جوابم بدهد مرز عشق و هوس کجاست اصلا عشق در این جهان یافت میشود یا خیر
آیا میتوان زن و فرزند داشت و ناگهان عاشق شد نه بهتر است بگویم چگونه بفهمم که عاشق شده ام یا دچار گمراهی چرا بی فکر شده ام چرا هیچ چیز آرامم نمی کند چرا این چند ماهه اینقدر سخت و ابری و خاکستری شده است و هزار چرای دیگر چرا نمیتوانم با کسی درد دل کنم و یا رویم نمیشود چرا به طرف مقابلم نمیتوانم حرفی بزنم فعلا حالی که دارم حال منتظر حکم دادگاه برای اعدام یا عفو است بد وضعیتی دارم انشااله هیچکی دچار سردرگمی نشود انشاالله
ازاینکه تونستم چند خطی خودم را سبک کنم و اشکهای منه خرس گنده را کسی ندید از همتون متشکرم

Mehran

ساعت3:02---27 شهريور 1389

[وب سایت] - [ایمیل]

SLM.
mer30 ke be man sar zadi

شهبال

ساعت14:06---20 شهريور 1389

[وب سایت] - [ایمیل]

عماد عزیز سلام.اگه خواستی منولینک کنی با نام" resrose"لینک کن و بگو شما رو با چه نامی لینک کنم؟

مرتضی

ساعت1:48---19 شهريور 1389

[وب سایت]

سلام عماد عزیز
من امروز به سختی تونستم 10دقیقه کانکت بشم ولی متاسفانه بخش نظرات مدیریت وبم باز نمیشه تا بتونم نظرات رو چک کنم انشاالله هروقت از سفر برگشتم وب گروهی رو به کمک شما درست میکنیم راستی متن وب گروهی وبت رو دیدم ممنون از کارت انشاالله تا 28 ام برمیگردم و شروع به کار میکنی بازم ممنون
عید شماهم مبارک
مرتضی.ش(m2)

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: